جدول جو
جدول جو

معنی بی شیری - جستجوی لغت در جدول جو

بی شیری
شیر نداشتن، فاقد شیر بودن (مادر)، آنکه طرفدار و موافق ندارد، بی حامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شاخه ای از علم شیمی که به بررسی فرآیندهای شیمیایی موجود در بدن موجودات زنده می پردازد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی صبری
تصویر بی صبری
ناشکیبایی، بی صبری، بی قراری، بی آرامی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی غیرت
تصویر بی غیرت
کسی که غیرت و تعصب ندارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی سیرت
تصویر بی سیرت
رسوا، بی آبرو، بی ناموس
فرهنگ فارسی عمید
مرکّب از: بی + شیر، فاقد شیر، که شیر ندارد، که شیر او خشک شده باشد (مادر) : ناقۀ صلده، شتر مادۀ بی شیر، (منتهی الارب)، (اصطلاح سیاسی) آنکه دخالت در دسته بندیهای سیاسی نکند
لغت نامه دهخدا
(شَ)
حالت و کیفیت بی شهر. غربت. (یادداشت مؤلف) :
کنون خود دلش لختی مستمند است
ز تنهایی و بی شهری نژند است.
(ویس و رامین) ، بی صبری. (ناظم الاطباء). بی تابی. بی قراری:
چو از بی طاقتی شوریده دل شد
از آن گستاخ روییها خجل شد.
نظامی.
دل گرچه ز عذر پاک میکرد
بی طاقتیش هلاک میکرد.
نظامی.
ز آنگه که بر آن صورت خوبم نظر افتاد
از صورت بی طاقتیم پرده برافتاد.
سعدی.
از بی طاقتی شکایت پیش پیر طریقت برد. (گلستان). پسر از بی طاقتی شکایت پیش پدر برد. (گلستان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بی شویی
تصویر بی شویی
حالت و کیفیت بی شوهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی گیری
تصویر پی گیری
تعقیب، مداومت، اصرار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی دینی
تصویر بی دینی
لا مذهبی، بی کیشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی سیرت
تصویر بی سیرت
فاسق و فاجر، بی آبرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی شکیبی
تصویر بی شکیبی
بی قراری، بی صبری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی شوهری
تصویر بی شوهری
حالت و کیفیت بی شوهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی سیرتی
تصویر بی سیرتی
دریدگی بی آزرمی بی آبرویی رسوایی بی ناموسی، فسق و فجور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی صبری
تصویر بی صبری
ناشکیبایی بی تحملی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی خبری
تصویر بی خبری
حالت بی خبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی غیرت
تصویر بی غیرت
بی ناموس، بیشرف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی غیرتی
تصویر بی غیرتی
بدرگی غلتبانی لامگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی فکری
تصویر بی فکری
نا اندیشگی نا سگالیدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی قدری
تصویر بی قدری
بی ارزشی، کم اهمیتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی قیدی
تصویر بی قیدی
آسانگیری بلغندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی میلی
تصویر بی میلی
بتکنی بتکندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی گیری
تصویر پی گیری
تعقیب، دنبال، ادامه دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیوشیمی
تصویر بیوشیمی
بخشی است از علم شیمی که به مطالعه پدیده های حیاتی می پردازد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بی خبری
تصویر بی خبری
ناآگاهی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی بیمی
تصویر بی بیمی
امنیت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی صبری
تصویر بی صبری
ناشکیبایی، بی تابی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی میلی
تصویر بی میلی
Disinclination, Reluctance, Unwillingly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی مهری
تصویر بی مهری
Unkindness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی کاری
تصویر بی کاری
Joblessness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی فکری
تصویر بی فکری
Brainlessly, Mindlessly, Thoughtlessness, Witlessly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی صبری
تصویر بی صبری
Impatience
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی شرمی
تصویر بی شرمی
Shamelessness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی اثری
تصویر بی اثری
Ineffectiveness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی خبری
تصویر بی خبری
Unawareness
دیکشنری فارسی به انگلیسی